سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسم رب المهدی...

السلام علیک یا سیدی ! یا مولای !

بی مقدمه می نویسم...

از اون روزی که پنجشنبه هام مال تو شد، پنجشنبه شد روز دلم ،شد قشنگ ترین روز هفته ...روزی که   دل به دریا می زدم ،دریای محبت تو..

باز دارم ثانیه هارو می شمرم تا بیام...همه دلخوشیم به دو رکعت نماز عشق تو مسجد مقام ِ...میام که آرومم کنی...

میام دل خسته مو درمون کنی...

دل خسته ای که  میخواست بیاد بشینه تو مسجد مقام و از تمام دلخستگیاش بگه و تو تنها شنونده اش باشی...

بگه تو این روزا چی گذشت:(...بگه چقدر...:(

می خواست بیاد روبرو محراب بشینه و امن یجیب بخونه برای تمام بغضای فروخورده اش...

میخواست بیاد چشم تو چشم گنبد نیلوفریت غصه هاشو بباره...دلی که این روزا بیشتر از قبل تنگه...:(

اما نه ! دل شیدا اینقدر ام بی مرام نیست که بیاد غصه رو عصه هات بذاره...بیاد دلتنگی تو بیشتر کنه...

میام ! میام که امن یجیب بخونم اما نه برای دل خودم ؛ برای دل آقام می خونم...

میام ! اما دلتنگی مو تو ورودی درب 2 میذارم و میام داخل...

میام ! میام که یه بار دیگه دلمو وقف تو کنم ...

میام ! میام بااااز خاک پای زائرات باشم...

میام که غصه هامو فراموش کنم..

ک م ک م کن ارباب !

دلگویه1: اللهم عجل لولیک الفرج

دلگویه 2: کاش نوشته مو بخونی ،می دونی که من عریضه هام رو هم این جا می نویسم

دلگویه3: تمام امن یجیب هایم تقدیم به دل تنگت مولاجان!

دلگویه4: اللهم عجل لولیک الفرج


+ نوشته شده در  چهارشنبه 90/12/17ساعت  11:32 عصر  توسط دلشده-شیدا  |  نظر