سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یه بغضی تو گلوم مونده آقا...

هربار که گریه میکنم میگم بلاخره اون بغض شکست!

اما می بینم که نه...هنوزم بغضی ام آقا!

 

توجمکرانت جلوی چشمای ناز خودت گریه کردم...

اشک ریختم... نماز خوندم...

اما .. اما آروم نشدم آقا !

 

نمیدونم چیکار کردم؟

به تو بد کردم؟

دل تورو شکستم؟

بهت نارو زدم؟

آره آقا؟...

 

خب این چیزا که برای تو تازگی نداره آقا !

تو که مث من با من رفتار نمیکنی آقا !

تو همیشه جواب بدی رو با خوبی میدادی آقا !

تو همیشه...

 

اینبارم منو به خوبی خودت ببخش آقا !

آرومم کن آقا !

آرومم کن...

به خدا اگه آرومم نکنی...میشکنم آقا !

نذار بشکنم آقا !


+ نوشته شده در  شنبه 90/12/27ساعت  8:46 عصر  توسط دلشده-شیدا  |  نظر