سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهش میومد بچه سوسول باشه!

آره ازاون پسرای ژیگول که اصلا فکر نمیکنی جمکران بره و نماز بخونه و...

خلاصه قیافه غلط اندازی داشت

من طبق معمول کنار درب ورودی نشسته بودم

دیدم داره میاد سمت من!

اومد نزدیک و گفت:سلام خانوم!

گفتم : سلام علیکم!

گفت : این چاه جمکران که توش نامه میندازن ؛ کجااااااااست؟

گفتم برین جلوتر اون نرده ها رو که رد کنین بعد اونه

تشکر کرد و رفت...

اما منو شرمنده کرد!!!

نه تنها من! بلکه تمام  اونایی رو که از روی قیافه ی آدمها قضاوت میکنن و...

زیر لب دعا کردم که آقا حاجتشو بده و دست خالی ردش نکنه...


+ نوشته شده در  دوشنبه 90/7/11ساعت  8:56 عصر  توسط دلشده-شیدا  |  نظر