هروقت دلم میگیره
میگم بذار پنجشنبه بشه برم پیش آقا درست میشه
این پنجشنبه هم اومدم پیشت
اومدم به گنبد فیروزه ایت نیگاه کردم
اومدم توحیاطت
اومدم نزدیکت
اما حالم خوب نشد!!!
این پنجشنبه من؛ خودم نبودم!
وگرنه تومث همیشه مهربونیتو عرضه کردی مهربونم!
دلم خوشه پنجشنبه دیگه توراهه
و من بازم میام تا...
بسم رب المهدی
السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان
اولین کلام:اللهم عجل لولیک الفرج
از یه خادم دلتنگ به آقاش...
مولای خوبم ! ازکجا شروع کنم آقاجون ؟ دلتنگیم اونقدر زیاده که اگه ساعتها به گنید نیلوفریت چشم بدوزم وحرف بزنم تموم نشه...
مولای مهربونم چند هفته است که نیومدم؟ مگه شیدا چقدر می تونه دوریت رو تحمل کنه؟...گفتم دوریت رو...؟ آره ازت دورم...اونقدر که حتی هفته هاست که قابل
نیستم بیام خادم مهمو نات باشم...
همیشه همه دلخوشیم این بود که آخر هفته خستگی مو ،دلتنگی مو برمی دارم و میام...میام وتو هوایی استشمام میکنم که پراز عطریادتوست...می دونی این چند
وقتی که ازت دور بودم ،هر هفته ،روز و ساعتی رو که باید سرشیفت باشم ونبودم دلتنگ بودم...بعد نماز می گفتم آقا ببخش که کنیز بدی بودم...که نیومدم...
دلم تنگه...اونقدر که می خوام رو آسفالت های پشت مهدیه بشینم و چادرمو بکشم رو صورتم و دلتنگیم رو های های گریه کنم...
خیلی بدم، نه ؟...آره بد بودم که حالا...بعدچندهفته نتونستم بیام؟ نخواستی ببینیم؟ باورنمیکنم؟...تو رو جز به کرامتت نشناختم...
حالام دارم میرم...حتی وقت ندارم پستی رو که پراز دلتنگی هام بود کامل کنم...چندهفته دیگه صبرکنم...
دارم میرم اما دلتنگ...شاید دلتنگ تراز قبل...شیداعجیب دلتنگ میره..
آخرین کلام:اللهم عجل لولیک الفرج