بسم رب المهدی...
پوشش نامناسبی داشت...
آرایشش هم غلیظ بود...
اصرارداشت باهمون وضع بره داخل مسجد...
باهزارخواهش و تمنا ازش خواستیم چادربپوشه...
درجواب ما فقط یه جمله رو تکرار می کرد :« من داخل مسجد نمیرم! فقط یه دسته شمع نذرکردم میخوام اینارو روشن کنم»
_ خواهرم! بیرون و داخل مسجد نداره...شما که دعوت شدین، شما که قلب تون جای محبت آقاست ، ظاهرتونم مثل قلب تون زیبا کنید که آقا بپسنده ، دین بپسنده...
درجواب گفت : دین من نمیگه آرایش نکن ! نمیگه چادربپوش !
.
.
.
.
من زرتشتی ام !
نذرکرده بودم اگه حاجت گرفتم یه دسته شمع بیارم برای امام زمان شما...
دلگویه1: اللهم عجل لولیک الفرج
دلگویه2: آقا حتی حاجت یه زرتشتی رو هم میده!